• تاریخ انتشار : 1402/03/07 - 07:59
  • بازدید : 493
  • تعداد بازدیدکننده : 460
  • زمان مطالعه : 4 دقیقه
روابط عمومی مرکز بهداشت شرق تهران

دومین کوه پیمایی 4 ساعته شرقی ها

کوه پیمایی دشت هویج به مناسبت هفته بدون دخانیات در شرق تهران

 

دومین کوه پیمایی 4 ساعته شرقی ها

کوه پیمایی دشت هویج  به مناسبت  هفته بدون دخانیات در شرق تهران

 

پنجشنبه،4خرداد ماه 1402 مصادف با اولین روزهفته بدون دخانیات ،  با شعار سلامت مردم با ممنوعیت جامع تبلیغات دخانیات ،کوه پیمایی دشت هویج با برنامه ریزی و هماهنگی واحد آموزش و ارتقاء سلامت ویژه پرسنل مرکز بهداشت شرق برگزار شد. در این کوه پیمایی که به سرپرستی دکترامیر علی فریدون فر رئیس مرکز و جمعی از پرسنل، به مناسبت هفته بدون دخانیات برگزار شد رئیس مرکز بهداشت شرق به داشتن فعالیت های ورزشی منظم علی الخصوص ورزش هایی در فضای سبز مانند پیاده روی و کوه نوردی در کنار اعضای خانواده و دوستان تاکید و به جنبه های اثرات آن بر سلامت روح، جسم و روان اشاره نمود.

در این پیمایش شرکت کنندگان  پس از طی مسافت تقریبی 4 ساعته به فضای سر سبز دشت هویج، رسیدند

 

داستان این روز به قلم لیلا قنبریان:

 

همه چیز جوری چیده شد که تو یکی از عصبانی ترین روزهای عمرت را رقم بزنی!!

تجربه کوه نوردی که برای کوهنوردان ، اصلا جدی به حساب نمی آمد ، و برای تو که در تمام عمرت سابقه بالا رفتن از هیچ کوهچه یا تپه ای را نداری قله نوردی محسوب می‌شد آنهم بدون ذهن آماده و امکانات کوهنوردی!

ماهیچه پاهایی که به شدت دچار درد و گرفتگی شده اند و تاول انگشت پایت که دیگر آخر های سفر قوز بالا قوز شده است

تاخیر ۴ ساعته زمان برگشت و ...

خلاصه همه چیز آماده بود که برایت یک روز قابل اشتعال بسازد و آنقدر کفریت کند تا بروی به زمین و زمان بتازی و توی تقویم خاطراتت در روز ۴ خرداد ۱۴۰۲ بنویسی افتضاح!  

اما اینطور نشد!! چرا ؟؟    همه اینها بود    اما فقط اینها نبود ! ؟

این روز هم مثل همه روزهای خوب خدا ، در تمامی مسیر سایه لطف خدا بالای سر تک تک مسافران ما حس می شد ، همان موقع که انتظار داشتی اشعه های آفتاب کلافه ات کنند نسیم زیبا توی کوهستان ها ، سر بالایی و سر پایینی ها می پیچید و عطر وجود خدا سر مستت می کرد ...

همان موقع که می خواست خستگی تو را از پا بیاندازد زیبایی دسته گل های رنگارنگ وحشی ، مدل به مدل نثارقاب چشمان تومی شد و حیفت می آمد با شکوه و اخمی این همه زیبایی را ندیده بگیری ..

می خواستی بگویی ای کاش نیامده بودم اما وقتی رقص هزار رنگ زیبا را در ترکیب کوه ودشت و آسمان روبروی افق نگاهت می یافتی به جز شکر بر زبانت نمی آمد و دلبری های خدا انگار در دل طبیعت بیشتراز همه جا توی دلت جا باز می کرد ، وقتی تا چشم کار می کرد زیبایی می دیدی و هیچ دیوار و ستونی نبود تا تو را از دیدن وسعت قدرت خدا محروم کند ، وقتی هیچ سقفی نمی توانست حس اعتماد و ایمان تورا از رحمت بی حد خدا محدود کند دیگر یادت می رفت که پاهایت دیگر نای فرمان بردن از تو را ندارند ، با خودت می گویی این نیز بگذرد ..اما قاب های زیبایی که امروز بر چشم تو نشست هیچ وقت فراموشت نخواهد شد ... دیدن دوستانی که صبور وخوش رو ، همپای هم تا آخر مسیر ایستادند ..حیف نبود محروم شدن از چشیدن و دیدن این همه مهربانی، یکرنگی و صفا ... به علاوه همه اینها یک چیز دیگر هم بود که نمی گذاشت صدای همهمه شکایت و ناشکری بر صدای نشاط ، شکر و شادی غلبه کند و آن وجود نعمت سرپرست مهربان تیم بود ، او در تمامی مسیر حواسش به همه بود ، توان و تجربه اش باعث نشد از جمع پیشی بگیرد و با دلگرمی و سماجت سبب شد تا چشیدن طمع خوش رسیدن سهم همه خانواده شود .

پیش قدمی او برای دوستی با محیط زیست بهترین درس عملی شد برای آنکه ما هم همیشه برای زیبایی و سلامت طبیعت پیش رو باشیم .

انگیزه ، شور و شوقش برای همراه کردن دیگران در رسیدن ، روحیه ای بود که سخاوت و بزرگی طبیعت با وجود او آمیخته کرده بود... خدا را برای همه نعمت هایش سپاس، برای آن گل بسیار ریزی که خدا با قلم موی شماره صفرش برایمان کشیده بود ، برای آن کوه که با قلم مو های شماره بالایش کشیده بود..

برای آن بوته ها با برگ های مخملی نرمالو

برای آن چمن ها برای آن اسب با یالهای قشنگش .. برای بودن آن همه نفس های حقی که دوست دارند زیبا بین باشند و برای بودن همه کسانی که نور امید را در دلها می تابانند شکر و دیگر هیچ .

 

 

 

 

  • گروه خبری : اخبار بهداشتی,آرشیو اخبار,روابط عمومی,اخبار یاهویی,اخبار شهر سالم
  • گروه خبری : 127131
کلمات کلیدی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید

متن استاتیک شماره 39 موجود نیست
×

اطلاعات جستجو "Enter"فشار دادن