غدیر روزبیعت با امام زمان عجل الله وتعالی

مسابقه غدیر تا بی نهایت

 

 

همکاران محترم

ضمن تبریک فرارسیدن دهه ولایت و اعیاد سعید قربان و غدیر بسیج جامعه پزشکی در نظر دارد برای پرسنل محترم مسابقه ایی تحت عنوان "غدیر تا بی نهایت" برگزار نماید. لذا تا همکاران محترم می تواند روزانه با مراجعه به همین صفحه، ضمن مطالعه متن ارسال شده سوال مربوط به آن روز را دریافت نموده و پاسخهای مسابقه را بصورت یکجا در مورخ 12 تیرماه 1402 به سامانه پیامکی 02177981102 ارسال نمایند.

همکاران دقت نمایند سوالات مسابقه را بصورت یکجا از چپ به راست نوشته و نام و نام خانوادگی خود را بهمراه نام مرکز نیز ارسال نمایند. قبل از ارسال شماره سوالات از علامت * نیز استفاده نمایید.(بعنوان مثال 1234111234* علی رضایی مرکز شهید هرندی)

 

روز اول (1402/04/04) 

 

 

 

 

پاسخ به شبهات ولایت

چرایی  محوریت امامان معصوم  در زندگی بشر

 

 بر اساس رهنمودهای عقلی و نقلی خدای منان سرچشمه هدایت و نور است :

الله نور السموات والارض ، و هم او انسان را به صراط مستقیم و جایگاه سلامت رهنمایی می نماید

والله یدعوا الی دار السلام ویهدی من یشائ الی صراط المستقیم _ ( سوره یونس  ،آیه ۲۵ )

خداوند به سر منزل  سلامت (سعادت ) دعوت  می‌کند و هر که را بخواهد ( و شایسته ببیند )  به راهی  راست هدایت می‌فرماید

 خواستن غیر از خدا ،جز گمراهی نیست.

از این رو تنها کسانی می توانند هدایت بخش و نجات  آفرین باشند که از سوی خداوند  و به سمت خداوند، دعوت کنند. چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مردم را به پیروی آگاهانه از خویش فرا می خواند:

قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیره انا ومن اتبعنی   ( سوره یوسف_آیه ۱۰۸   )

بگو  این  راه من است من و پیروانم، با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می کنیم

امام باقر علیه السلام  در تفسیر  این آیه فرمودند این رویکرد روش توحیدی پیامبر و ائمه معصومین، بوده است.

 زیرا همانگونه که شیوه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فراخوانی به بندگی الهی و رهایی مردم از بند پرستی بوده است ،روش جانشینان معصوم  ایشان نیز دعوت به خدا و پیروی از سنت جدشان بوده است

و هم هدف از این فرا خوان را راه یافتن مشتاقان آستان حق به بارگاه الهی بیان می فرمود : آن کنتم تحبون الله فاتبعونی ،یحببکم الله ( آل عمران _ آیه ۳۱  )

بگو اگر خدا را دوست می دارید از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد.

 

 

بر همین اساس امام حسین علیه السلام  در نامه‌ای به بزرگان اهل بصره، هدایت و رشد یافتگی آنان را در گروه پیروی از فرمان خدا و زنده نگه داشتن سنت پیامبر اکرم (ص)  دانسته است و آنان را به امتثال این تکالیف الهی فرا می خواند

آخرین وصی  پیامبر صلی الله علیه و آله، حضرت مهدی علیه السلام نیز فراخوانی به خدای رحمان را سرلوحه برنامه های اصلاحی و عدالت گستر  خویش می نهد  و بر پایه آن ،آموزه های قرآن و سنت را در جامعه توحیدی عصر ظهور نهادینه کرده و اندیشه های باطل و سنت های ناروا را می زداید

آری ،امان معصوم تداوم بخش هدایتی بودند که پیامبر صلی الله علیه وآله بنیانگذار  آن به شمار می‌رفت.  امام باقر علیه السلام  ، در تفسیر آیه

" انما انت منذر و لکل قوم هاد"  ( سوره رعد ) رسول خدا را پایه گذار دین و امامان معصوم را ادامه دهندگان راه او و هدایتگران الهی در همه زمانها می شناساند

جناب صدر المتالهین ضرورت حضور پیاپی پیشوایان هدایت گر در هر زمان و ضرورت گسترش رهاورد نبوی صلی الله علیه و آله و راه  اوصیا معصوم  ایشان چنین  تبیین می نماید  : سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله،  اجمال گونه  وبنیادی است یعنی گفته‌هایی مختصر و آسان فهم  که بدان وسیله  با مردم گوناگون هر زمانی بتوان سخن گفت، از این رو بایسته  است که در همه اعصار راهبری باشد تا با روشن ساختن  مراد واقعی و دستورهای کلی نبوی بر اساس میزان فهم مردم ومعرفت   مردم هر زمان ،امام را  سوی حقیقت راهنمایی بنماید

امام صادق علیه السلام در گفتگو با ابوبصیر درباره حضور پیوسته امام معصوم در جامعه، این گونه استدلال فرمودند:  اگر در همه زمانها هدایتگری الهی نباشد ،به  مرگ تدریجی قرآن در جامعه می انجامد، چون حیات آن در گرو برپا داری آموزه های وحیانی به وسیله حاملان قرآن است. قرآن همواره زنده و پایدار است پس ناگزیر هدایتگران به قرآن نیز  تا قیامت باید حضور داشته باشند.

 در این پرسش و پاسخ با استفاده از برهان عقلی و راه اثبات جاودانگی قرآن بر ضرورت حضور همیشگی امام در هر زمانی ، استدلال  شده است، زیرا مردم همه اعصار در پی کمال یابی و معرفت افزایی هستند و به کتاب آسمانی و منبع وحی الهی نیاز مستمر دارند، از این رو پیوسته وجود امام و راهبری همیشگی او بایسته است تا به نیازهای آنان پاسخ گوید.

پیامبر اکرم خطاب به امیر مومنان علی علیه السلام،  پذیرش ولایت وی را تنها راه رسیدن به خود و خدا بیان می کند :

"یا علی انت  باب الذی اوتی منه و انا باب الله ،فمن اتانی من سواک لم یصل و من آتی سوای لم یصل "

یعنی هر کس غیر در تو وارد شود ،به من  نمی‌رسد و هر کس از غیر در من وارد شود به خدا نمی‌رسد .

آن حضرت در سخن دیگری خودش را ریشه جریان هدایت و راهبری و امیر مومنان و دیگر اوصیای معصوم را پیشوایان هدایتگر از نسل  پیشینیان برگزیده شمرده،  که خدای رحمان پذیرش ولایت آنان را با مایه  نجات و سعادتمندی و خودداری از آن را سبب سقوط و فرومایگی قرار داده است.

آنها یکی پس از دیگری دروازه ورود به آستان ربوبی هستند و تنها  محور هدایت و  راه نجات اند،  زیرا راهنمایی  و فرا خوانی آنان تنها بر محور توحید است و هیچ گونه شائبه شرک در آن راه ندارد .

امام صادق علیه السلام فرمودند :

امامان معصوم برهان‌های خدا میان بندگان و گنجینه‌داران دانش الهی اند که مردم را به او فرا می‌خوانند پذیرش دعوت آنان همان گردن نهادن به فرمان خدای  والا است.

 

دلیل دیگر بر محور بودن امامان معصوم،  ایمان ناب و حقیقی آنان به پروردگار و تبلور مراتب بالای بندگی در گفتار و رفتار ایشان است و  به همین دلیل قرآن کریم، ایمان شان را شاخص سنجش ایمان دیگران و خودشان را الگوی مومنان قرار داده است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : درهر آیه‌ای از قرآن که "یا ایها الذین آمنوا"  آمده باشد، علی علیه السلام بزرگ و امیر آن است

از این رو مصداق کامل ایمان به خدا ،  باور داشت  ولایت امیر المومنین علیه السلام است

امام باقر علیه السلام، حقیقت ایمان را در  آیه  ( "یا ایها  الذین امنوا لا تتخدوا ابائکم واخوانکم اولیائ آن استحبوا الکفر علی الایمان _ سوره  توبه _ آیه ۲۳

 ای اهل ایمان شما پدران و برادران خود را نباید دوست بگیرید اگر که آنها کفر را بر ایمان برگزینند و هر کس از شما آنان را دوست گیرد چنین کسانی بی‌شک ستمکارند .) پذیرش ولایت امیر المومنین بیان فرموده است.

برگرفته از کتاب ادب فنای مقربان(شرح زیارت جامعه کبیره) آیت الله جوادی آملی

 

سوالات روز اول:

سوال 1-این جمله از کدام امام معصوم می باشد؟

اگردرهمه زمان ها هدایتگری الهی نباشد به مرگ تدریجی قرآن درجامعه می انجامد،چون حیات آن درگرو برپاداری آموزه های وحیانی به وسیله حاملان قرآن است.قرآن همواره زنده وپایدار است.پس ناگزیرهدایتگارن به قرآن نیز تاقیامت باید حضور داشته باشند.

الف:امام کاظم علیه السلام

ب:امام صادق علیه السلام

ج:پیامبر اکرم (ص)

د:حضرت علی علیه السلام

سوال2:دلیل اینکه ائمه معصومین تنها راهنمایان به سوی خداوند هستند این است که:

الف:راه وچارهه مسیر رامی شناسند و از چگونگی حرکت وموانع راه ومقصد آگاه هستند.

ب: مردم رافقط به خدا راهنمایی می کنند.

ج:هردومورد

د:هیچ کدام

سوال 3:امام باقر علیه السلام حقیقت ایمان در آیه 23سوره توبه را چه چیزی بیان فرمودند؟

الف: پذیرش ولایت امیرالمومنین علیه السلام

ب:انجام واجبات

ج:ترک محرمات

د:ایمان به قرآن

 

 

روز دوم 5/4/1402(برگرفته از کتاب حیات حقیقی انسان درقرآن از آیت الله جوادی آملی)

نیاز انسان  در زندگی خود به پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام چیست ؟ و ایا در زندگی کنونی ادامه دارد ؟

 

در علوم بشری از انسان به عنوان حیوان ناطق یاد می شود یعنی از حیث حیات با دیگر حیوانات مشترک واز جهت  نطق و سخنگویی از آنها متمایز است.

 

اما در فرهنگ قرآنی در توصیف انسان ،نه از حیات حیوانی سخنی است نه از تکلم عادی بلکه تعبیر " حی متاله "  است

یعنی روح انسان که جنبه اصلی او را تامین می‌کند زنده است مانند فرشتگانی که هیچگاه نمی میرد  واز مدار وجود، به هیچ وجه بیرون نمی رود هر چند بدن آدمی که جنبه فرعی او را تشکیل می‌دهد با مرگ ، از میان می رود

 

 به نظر قرآن کریم آنچه به منزله جنس انسان است ، حیوان نیست تا آدمی با جانوران مشترک سازند بلکه جنس روح انسان عبارت "حی" است

یعنی انسان ،حقیقت زنده ای است که حیات او در" تاله" اوست و معنای "تاله " نیز ارتباط با خداست

انسان دارای دو منطقه وجودی است،منطقه طبیعت و منطقه فراطبیعت که وجود حقیقی انسان است .

  منطقه طبیعت پایین ترین مراتب وجود  انسان   است و آن را می توان به چاهی تشبیه کرد که انسان را در خود جای داده است و تا آدمی از ژرفای آن رها نشود و دلبستگی ها و تعلقات این فضای بسته و محدود را به کناری ننهد ، راهی برای پرواز در ملکوت هستی پیش روی خود نمی یابد .

وسیله این رهایی و راه صعود از

پستی  طبیعت تا اوج حقیقت چیست؟  و حبل محکم  که انسان خاک نشین را تا عرش الهی تحمل کند و با سلامت به مقصد برساند کدام است؟

بی‌شک این مسیر با  ارتباط با خدای سبحان از راه توجه به حکمت های الهی  در همه شئون انسان و تلاش برای انجام  احکام الهی میسر است و آن کسانی که  این  حکمت‌ها و احکام  را ارائه، تبیین و تفسیر می‌نمایند، همان قرآن و عترت است که به دست خدای سبحان مانند دو رشته نور چنان بر یکدیگر تابیده‌اند که تا ابد میان آنان تفرقه  پدید نخواهد آمد و از این رو مجموعه قرآن و عترت که به لحاظ وجود نوری ، حقیقت واحد را تشکیل میدهند، همان ریسمان محکم الهی هستند ، که انسان را از عمق تاریکی ها  و  جهالت های متراکم بالا می آورد هر چقدر  ارتباط آدمی با مبدا هستی بیشتر و سهم او از حیات الهی افزون تر و ظهور و تجلی آثار الهی در وجود چنین انسانی روشن تر خواهد بود.

حقیقت انسان بر اساس احسن تقویم آفریده شده است در نگاه قرآن کریم، عصاره و خلاصه همه اسرار نهفته حقیقت آدمی عبارت از  موجودی که  صاحب حیاتی است که در بندگی حق ،محو شده است و در قلمرو عقل نظری و عقل عملی گرایش رو به خدا دارد  و چیزی جز حقیقت نامحدود یعنی خداوند ،اضطراب او  را به او را فرو نمی نشاند.

خداوند در قرآن کریم برای کاستن سرکشی انسان و فراخواندن او به سوی حیات الهی دو اصل را درباره آدمی مطرح می‌کند و او را هماره به این دو اصل  متذکر می‌شود:

اصل اول یعنی وابستگی ذاتی انسان به خداوند ناشی از نحوه  افرینش وجود او است ودر قرآن به فقر ذاتی انسان اشاره می کند

یا ایها الناس انتم الفقرا الی الله والله هو الغنی الحمید ( سوره فاطر آیه ۱۵ )

ای مردم شما به خداوند نیازمند هستید و خداوند بی نیاز ستوده است.

اصل دوم که قرآن بر آن تاکید می کند،تزلزل و لرزان بودن انسان است که اورا بسان برگی  ر میان تند بادها و طوفان ها به بازی می گیرد و علاوه بر آن توان اسقرار و پایداری در او یافت نمی شود.

انسان با توجه به این دو اصل که هم نیازمند  هم متزلزل است به سمت پروردگار خود در حال حرکت است، اگر در این مسیر الهی به مقصد برسد و در کسب حیات معنوی توفیق یابد، نه تنها زندگی او با معنا می شود و با تکیه بر  خدا وند نفیس می شود، بلکه از آرامش و اطمینان ملکوتی  بهره مند می گردد.

رسیدن به چنین مقامی،محتاج  اتصال و ارتباطی همه جانبه با خدای غنی است و نمود کامل این ارتباط ،در وجود مقدس پیامبر اسلام تجلی کرده است و او را با این وجود که از خود چیزی ندارد به فرمان خدا و سیره دریافت فضل الهی و بی نیاز کننده ممکنات زمینی و آسمانی قرار داده است. خدای سبحان پس از آنکه او را غنی کرد بی نیاز کننده اش قرار داد تا حتی کافران هم عروس است فیض  وبی نیاز کنندگی  پیامبر خدا بهره مند شوند.

 سرانجام خداوند با جانشینی ائمه اطهار مسیر هدایت انسان را به سوی حیات روحانی و نقش شخصیت حقوقی و حقیقی امام در این هدایت به خوبی تصویر کرده است. امام رضا میفرمایند: امام از منظر شخصیت حقیقی علمی شکوفا،حلمی کامل،اطاعتی واجب وارد ونیز از نظر شخصیت حقوقی پاسدار حلال و حرام خدا اجرا کننده حدود ناحیه مرزبان حریم خداوندی و با استفاده از حکمت و موعظه حسنه هدایتگر انسان ها به سوی خداست.  پس امام نه تنها احکام الهی و حدود الهی را بیان می‌کند بلکه به اجرای همه آنها همت می‌گمارد و در این راه لحظه‌ای مسامحه نمی‌کند و جان خود را که برترین جلوه خدا در عالم طبیعت  است برسر این کار می گذارد و این سنت الهی است که میتواند از انسانی به ظاهر عادی شخصیت گران قدری به نام حی متاله بسازد وآن را بر محور حیات  روحانی بپروراند ودر مدار خلافت خداوند  ، ارتقا بخشد.

سوالات روز دوم

سوال 4:خداوند در مسیر هدایت انسان برای رسیدن به حیات متالهانه ، چه چیزی را  را  برای او فراهم نموده است؟

 الف_ قرآن کریم

 ب_ پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله و سلم

ج _  حبل الهی که شامل قرآن و عترت است

د_  فرشتگان

 

سوال5: خداوند در قرآن کریم به دو اصل کلی برای کاستن از سرکشی انسان و فراخواندن او به حیات الهی اشاره می کند

 الف_  وابستگی ذاتی انسان به خداوند به فقر ذاتی او

ب_  انسان بسان  برگی در میان تندبادها دچار تزلزل می شود

ج _ هر دو

د_ هیچکدام

 

سوال 6:در فرهنگ قرآن کریم انسان چگونه تعریف شده است ؟

الف_ حیوان ناطق

ب_  روح انسان حی است یعنی زنده است

ج_  مانند فرشتگان است

د_  جنس  روح انسان  "حی "یعنی زنده است و "متاله " است یعنی  خدا خواه است و در جریان بندگی او ذوب  شده است.

 

 

روز سوم(1402/04/05)

منظور از" المهدیون" در زیارت جامعه کبیره چه کسانی هستند ؟

مهدیون جمع "مهدی" است  وبه معنی هدایت شده است

هدایت کردن دیگران و هادی بودن، یکی از کمالاتی است که اصالتاً از آن خداست" قل الله یهدی للحق"

و دیگران به برکت هدایت او ،راه هدایت را می یابند . خداوند در قرآن کریم به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود : "قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم " سوره انعام آیه ۱۶۱

بگو به تحقیق خداوند مرا به راه راست هدایت کرده است

چنان که پیامبران دیگر الهی چون حضرت یعقوب،یوسف، داوود و یونس و...با هدایت الهی در صراط مستقیم قرارگرفتند "اولئک الذین هدی الله " سوره انعام آیه ۹۰

آنهاکسانی بودند که خدا خود آنها را هدایت نمود

بنابراین هیچ‌کس ، حتی انبیای اولوالعزم از هدایت الهی بی‌نیاز نبودند و بدون آن ،کسی به منزل مقصود ره نمی‌برد. لذا اگر کسی بهره ای در هدایت دیگران دارد، هدایت شدن خود او از جانب خدای سبحان است،آنگاه  مأمور الهی در هدایت دیگران است و به‌اصطلاح مظهر اسم شریف "هادی "شمرده می‌شود: " قد جائتکم موعظه من ربکم و شفاء لما فی الصدور و هدی و رحمه للمؤمنین" سوره یونس آیه ۵۷    " ای مردم عالم ، به حقیقت نامه ای که همه پند واندرز وشفای دلها وهدایت و رحمت بر مومنان است از جانب خدایتان آمد ."

ازاین‌رو پروردگار تعالی به‌عنوان منبع و سرچشمه ای که هدایت از آن جا نازل میشود ، معرفی شده‌است و همه انبیا الهی پیش‌از آن‌که هادی دیگران باشند ،"مهدی "یعنی هدایت‌شده از سوی خدا هستند زیرا تا خود مهدی نباشند، قدرت هدایت دیگران را ندارند.

بدین‌ترتیب مهدی وصف همه پیامبران است ،چنان‌که وصف همه امامان معصوم است. آن پیشوایان نور از جانب حق تعالی هدایت شدند تا بتوانند هادی امت شوند،  آنان جمله"اهدناالصراط‌المستقیم "را تکرار می‌کردند ، معنای طلب هدایت در  انسان‌های هدایت شده این است که اولاً ما را بر راه هدایت ثابت‌قدم بدار و ثانیاً مرتبه بالاتر هدایت را نیز نصیب ما کن .پیشوایان معصوم که از مراتب بالای هدایت برخوردارند باید در دعا برای حفظ آن اضطراب بیشتری داشته باشند چنان‌که داشته‌اند .افزون‌براین چون لذت هدایت را چشیده بودند برای رسیدن به‌مراتب بالاتر آن سعی بلیغ تری داشتند.

_هدایت لازمه رسالت و امامت:

رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله همواره در جامه هدایت است : " ارسل رسوله بالهدی" سوره صف آیه ۹   " اوست خدایی  که رسولش ( محمد مصطفی صلی الله علیه وآله ) را به هدایت خلق فرستاد "

در این آیه ، تلازم رسالت با هدایت مطرح شده است و این مطلب در امامت که جانشینی صحیح برای رسالت است، نیز صادق است .امامی که افزون بر واجد بودن عالی‌ترین ملکه عدالت خود" مهدی" و "هادی" دیگران باشد، از بهترین بندگان خداست. ازاین‌رو هدایتی که برای امامان معصوم در زیارت جامعه کبیره مطرح است بالاتر از هدایت عمومی است که برای دیگران مطرح می‌شوند بنابراین می‌توان گفت مقصود از" مهدی" بودن در این‌جا هدایت ویژه‌ای است که نصیب ائمه اطهار شده‌است.

وصف مبارک "مهدی" بر همه امامان معصوم اطلاق شده‌است. امام سجاد می‌فرماید :از ما دوازده مهدی وجود دارد که امیرمؤمنان علی‌ابن‌ابیطالب اولین ماست و نهمین فرزند من که قیام به‌حق می‌کند آخرین است . ترتیب اسامی و القاب هر امامی بر همه امامان صدق می‌کند ولیکن  سبب اشتهار هر امام به نامی و لقبی خاص شرایط ویژه آن امام بوده است  که اقتضای بروز صفتی خاص را داشته است .

درباره تسمیه( نام نهادن ) امام اول به علی علیه السلام ،امام صادق علیه السلام می فرماید: دلائل گوناگونی در وجود دارد ، از جمله :

۱ _آن حضرت با هر کسی مبارزه کرد بر او برتری را یافت

۲ _از آن جهت که خانه‌اش در بهشت از خانه‌ی دیگران برتری دارد به‌گونه‌ای که نه‌تنها در ردیف خانه پیامبران است بلکه هیچ پیامبری نیست که منزلتش به منزلت آن حضرت برسد

۳ _از آن جهت که در امتثال سؤال فرمان الهی بر دوش رسول خدا بالا رفت تا بام کعبه را از لوث بت‌ها پاک کند. این توفیق نصیب هیچ‌کسی جز او نشد که پا روی دوش پیامبری بگذارد

۴ _از آن جهت که بر فراز آسمان‌ها به ( حضرت زهرا )به عقد او درآمد . هیچ‌کس از بندگان خدا در آن مکان به همسری کسی برگزیده نشد

۵ _از آن جهت که پس‌از رسول خدا از لحاظ علمی ،برتر از دیگران بوده‌است

لقب پرافتخار" امیرالمومنین" از آن جهت بر امام عارفان اطلاق شد که برای مؤمنان، میره و طعام علمی می‌آورد. امیران دنیایی را از آن جهت امیر می‌گویند که عهده‌دار برآوردن حوائج دنیایی مردم هستند و به آن‌ها" میره مادی" می‌رسانند درحالی‌که امارت حضرت علی علیه‌السلام بزرگ‌ترین و باعظمت‌ترین است زیرا "میره معنوی "به آن‌ها می‌رساند تا غذای روحانی و ‌سبب زندگی ابدی آنان باشد .

 

 

_علت اینکه نام "مهدی" بر  حضرت ولی عصر علیه السلام  اطلاق میشود :

 از لحاظ اسمی تنها آن عزیز غایب از نظر حضرت بقیةالله به  نام  " مهدی "شناخته می‌شود و سایر امامان به نام‌ها و القاب دیگر شناخته می‌شوند،  زیرا ایشان انسان کاملی است که اوصاف باری‌تعالی در او بروز و ظهور می‌یابد و مظهر همه صفات کمالیه پروردگار عالم است.

در وجه تسمیه ( نام نهادن ) "مهدی" از امام باقر  وامام صادق  علیهم السلام ،پرسیده شد ،مضمون مشترک این روایات  این است که حضرت ولی عصر علیه السلام ، به‌صورت ویژه‌ای از جانب پروردگار متعالی هدایت خواهد شد، به‌گونه‌ای که چیزی از آن حضرت مخفی نمی‌ماند. بر اثر این هدایت ویژه ،تورات و سایر کتاب‌های آسمانی را استخراج می‌کند. بین اهل انجیل با انجیل و بین اهل فرقان با فرقان حکم می‌کند و اموال دنیا اعم از آن‌چه بر روی زمین است و آن‌چه در دل آن‌جا دارد، در اختیار وی قرار می‌گیرد، به‌طور طبیعی چنین شخصی می‌تواند عهده‌دار هدایت عالمیان شود، دین مقدس اسلام را عالم‌گیر می‌کند و عدالت مورد انتظار را تحقق ‌بخشد.

اعتقاد به ظهور منجی جهانی که جهان را پر از عدل‌وداد خواهد کرد، در همه ادیان الهی و حتی آئین‌های بشری وجود داشته است و در ردیف اعتقادات فطری بشر قرار دارد. لیکن دین مقدس اسلام جزئیات بیشتری از آن موعود را بیان و ریشه‌های این اعتقاد فطری را تبیین کرده‌است .قرآن کریم ظهور چنین مصلح نجات‌بخشی را به‌عنوان "خلافت صالحان"  مورد تأیید و تأکید قرار داده است : "  وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی‌الأرض"  سوره نور آیه ۵۵

"خداوند به کسانی از شما بندگان که (به خدا وحجت عصر علیه السلام ) ایمان آورند ونیکو کار گردند وعده فرموده است که (در زمان ظهور ) در  زمین خلافتشان دهد "

ایشان امامت همه شئون را به‌عهده می‌گیرد ،هوا را رام، هوس را تسلیم و هرگونه کژروی را به پیمودن صراط مستقیم تبدیل می‌کند، و تمام شبهات، مغالطات ، اوهام و خیالات را به عقل برهانی ناب سوق می‌دهد و جامعه را عاقل و فهیم و خردمند می‌کند. آنگاه که فهم ،گسترده و عقل فراگیر شد ،عدل را توسعه و قسط را فراگیر می‌سازد زیرا جامعه ای عدل پذیر و قسط گراست ، که فهیم و عاقل باشد غرض آن که پیش‌از پر شدن زمین از عدل، بایدفضای اجتماعی  از عقل پر گردد ، زیرا یکی از برکات  هدایت الهی، علم و آگاهی است.

 

 

 

سوالات روز سوم

سوال 7: خداوند در قران کریم چه کسانی را به عنوان مهدی نامیده است ؟

الف_ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله

ب_ پیامبران اولوالعظم

ج _ همه انبیا الهی

د _ همه انبیا الهی و بخصوص پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وامامان معصوم

 

سوال8: دلیل این که حضرت  علی علیه السلام ، امیر المومنین است ؟

الف _ حوائج مومنین را در دنیا فراهم می نمود

ب_ میره معنوی که همان غذای روحانی وسعادت ابدی ، مردم را به آنان می رساند

ج _ اولین امام است

د _ امیر دنیای مردم است

 

سوال9: وجه نام نهادن " مهدی " بر حضرت ولی عصر چیست ؟

الف_ به صورت ویژه ای از جانب خداوند هدایت خواهد شد، و چیزی از آن حضرت مخفی نمی ماند

ب_  مظهر کامل صفت کمالیه پوردگار عالم است

ج_ عهده دار هدایت عالمیان می گردد

د _ همه موارد

روز چهارم(1402/03/07)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

طبق روایات، نبی مکرم (ص)، امیرمؤمنان به‌عنوان ناظر کلی د دادگاه قیامت نظارت دارند و حساب مردم با ائمه اطهار است، با توجه به نور واحد بودن ائمه و این‌که این مجموعه نورانی در آن صحنه عهده‌دار این کارند .می‌توان گفت که نبی اکرم، امیرمؤمنان و دیگر ائمه ،جملگی محل بازگشت مردم   و  عهده دار حساب انان هستند زید شحام ، بر امام صادق( ع) وارد شد ،امام وی را به توبه و جدیت در عبادت توصیه کردند و فرمودند: صراط و میزان و حساب شیعیان ما با ماست و علت توصیه‌ام این است که ترحم مابه شما بیش‌از خود شماست، آنگاه فرمود : گویا درجه تو و رفیقت را در بهشت می‌بینم طبق این حدیث امام نگران افراد خاصی از شیعیان بودند و در ترغیب آن‌ها به عبادت فرمودند : حساب شما شیعیان با ماست و از حساب دیگران سخنی به میان نیاوردند. و از آن حضرت رسیده است برای اهل شرک ترازوی سنجشی نصب نمی‌شود بلکه گروه‌گروه بی‌حساب وارد جهنم می‌شوند این ترازو برای کسانی نصب می‌شود که اصل اسلام و تسلیم برابر خدا باشند ترازوی سنجش حسنات در قرآن کریم "میزان" نامیده می‌شود و معیار سنجش آن حق است و دیوان اعمال صالح ویژه اهل اسلام است. "الذین کفروا بایات ربهم ولقائه فحبطت اعمالهم فلا نقیم لهم یوم القیامه وزنا "سوره کهف آیه ۱۰۵ در حدیث امام سجاد درباره این آیه ،ترازوی سنجش حسنات ، تنها برای کسانی نصب می‌شود که افزون بر حسن فعلی (اعمال صالح )حسن فاعلی( ایمان به خدا و قیامت) نیز داشته باشند تا بتوانند حسنات خود را به صحنه محشر بیاورند( نه کسانی که کار نیک انجام می‌دهند ولی براثر نداشتن حسن فاعلی، نمی توانند ان را به صحنه قیامت بیاورند.) وچون پذیرش ولایت ائمه، از لوازم توحید و رسالت است مکمل حسن فاعلی و شرط قبولی اعمال است ، ایمان به خدا به‌تنهایی که بخشی از حسن فاعلی است کفایت نمی‌کند ، بلکه باید با پذیرش ولایت ائمه اطهار کامل شود. زیرا نپذیرفتن ولایت امامان به تسلیم کامل نشدن در برابر رسالت نبی مکرم برمی‌گردد و تسلیم کامل نبودن در برابر آن حضرت و خدشه در رسالت او برخاسته از ضعف توحید و یکتا شناسی است. مامون از امام رضا سوال کرد چگونه جد شما علی بن ابی طالب قسمت کننده بهشت وجهنم است حضرت در جواب فرمودند : مگر پیامبر (ص) نفرمود : که حب علی ایمان و بغض او کفر است ( دوستی علی ایمان ودشنمی او کفر است ) مأمون گفت: آری امام فرمودند : پس معیار تقسیم بهشت و جهنم علی و محبت اوست . هنگام بازگشت امام رضا به منزل، ابو صلت هروی پاسخ آن حضرت را تحسین کرد امام فرمود به اندازه سطح معرفت و ظرفیت مأمون پاسخ دادم وگرنه معنای حدیث را پیامبر اکرم در خطاب به علی این‌گونه بیان کرده‌است : روز قیامت بهشت و جهنم را تقسیم می‌کنی و به دوزخ می‌گویی که این مال من است و این مال تو. _ برگرفته از کتاب ادب فنای مقربان از حضرت آیه الله جوادی آملی

 

در جامعه کبیره می خوانیم ، "وایاب الخلق الیکم وحسابهم علیکم "

بازگشت خلق به سوی شما و حسابشان بر عهده‌ی شماست

 ایاب  به‌معنای بازگشت می‌باشد

 عالم ماده نه مبدأ پیدایش انسان است و نه  پایان هستی او بلکه یکی از منازل و ایستگاه‌های میانه راه  مسیر آدمی ا‌ست که برای پرورش استعدادهای وی و به فعلیت رسیدن توانمندی‌هایش در مسیر حرکت او قرار گرفته است.

این مسیر طولانی به  همان مبدئی  بازمی‌گردد که همه موجودات هستی از آن نشأت گرفته‌اند "انا لله و انا الیه راجعون"  در این آیه  سخن از بازگشت همه انسان‌ها هست و در برخی دیگر از آیات سخن از بازگشت همه نظام هستی است( و الی  الله ترجع الأمور)شاید سر  تأکید جداگانه بر بازگشت انسان و ذکر جداگانه وی این باشد که بازگشت او ویژگی خاصی دارد و آن حساب پس دادن است که پس‌از بازگشت در انتظار وی است. در سوره غاشیه می فرماید : "ان الینا ایابهم . ثم ان علینا حسابهم "

چنان که امیر المومنین می فرماید : امروز روز عمل است وحساب نیست ودر قیامت حساب است و وقت  عمل نیست

امکان عقلی بازگشت به سوی خدا

 براساس توحید خالقی ، هر موجود امکانی، مخلوق خداست و در ایجاد و بقا به خداوند نیازمند است و بر او اعتماد می‌کند و به سوی وی در تکاپو است و بسیاری از آیات دیگر توحید ربوبی را کنار توحید خالقی یادآور می‌شود به این معنا که هیچ موجودی جز خدا سهمی از استقلال در وجود خود یا ایجاد دیگری ندارد .

بر اساس محور نظام علی ومعلولی ، خداوند فیض خود را از دو  راه می می‌رساند:   ۱_ با علل و وسایط که غالباً مورد عنایت پروردگار است

۲_  ‌بی وساطت کسی یا چیزی که بر خلاف عادت است یعنی خود خداوند علت تامه در افاضه است

،

 به عنوان نمونه  در رابطه با مبدأ اصلی نزول قرآن یعنی از خداوند  خبر می‌دهد" و هو الذی أنزل علیک الکتاب"

ولی در آیه دیگر می فرماید : انا نحن نزلنا علیک القران تنزیلا " (سوره انسان ایه ۲۳) که اشاره به کوشش مجموعه ای از عوامل دست اندرکار اشاره شده است .مانند فرشتگان  که در انزال قران نقش دارند

 با اینکه مقصد  پایانی،انسان به  ذات اقدس الهی است،   ولی این مقصد در قران ، به صورت جمع امده است  ،" الینا حسابهم"      زیرا به کوشش مجموعه‌ای از عوامل دست‌اندرکار  در روز قیامت اشاره شده‌است.

پس ارجاع حسابرسی بندگان به فرشتگان ،محذور عقلی ندارد  زیرا فرشتگان الهی این توان را همانند سایر توان‌های علمی و عملی در پرتو اسماء خداوند دارند. در  معاد نیز  ،بررسی حساب خلق ،اختیارصراط، دوزخ و بهشت را مانند حال وفات و برزخ ،وظیفه ملائکه دانسته است .

پیدایش و پرورش پدیده‌های امکانی از ملک تا ملکوت محصول اسماء الهی است و خداوند حقایق این اسماء را به انسان کامل معصوم آموخت ، آنگاه این مقام بالای انسانیت ، مأمور یاد  دادن  آن  اسما به فرشتگان شدند  و فرشتگان به برکت آن اسماء الهی تدبیر امور ، احیا،  حشرونشر ... را به اذن خداوند برعهده دارند و چون انسان کامل معلم فرشته‌ها هست ،اسناد کارهای ملائکه  به انسان کامل معصوم که آموزگار معلم است،  معقول خواهد بود. این‌که انسان کامل معصومی‌، مانند امیرمؤمنان که معلم فرشتگان است به اذن و دستور پروردگار قسمت کننده دوزخ و بهشت باشد مانعی ندارد ، زیرا تصدی و مسئولیت تنظیم امور دوزخ حتی به شاگردان آن‌ها یعنی فرشتگان نیز واگذار شده‌است.  بی‌تردید فرشتگان این‌گونه تدبیر را از معلم خود ،یعنی انسان کامل معصوم فرا گرفته‌اند . پس اسناد این تصدی و مسئولیت به استاد و معلم آنان روا خواهد بود.و معنای صحیح آن این است که بگوییم ائمه اطهار مظاهر و وسایطی  هستند ومجری فرمان الهی،  مرجع بازگشت مردم‌اند و به دستور خدا وند،  حساب خلق به  عهده آنان است .

 اهمیت این جمله زیارت جامعه کبیره، بیانگر این است که کسی که می‌داند در آینده دور یا نزدیک در بازگشت به سوی خدا از مسیر و رهگذر شما می‌گذرد و سر و کارش با شما است  (بدین معنی که این سروکار داشتن  ممکن است به حساب پس دادن باشد و خدا بندگان خود را به امامان ارجاع دهد تا نزد آنان حساب اعمال اخلاق و عقاید خود را پس بدهند، اگر قبول شده‌اند نزد خدا بروند تا اجازه نهایی بهشت رفتن را صادر کندیا بگوید که اگر نمره قبولی گرفته‌اید می‌توانید بهشت بروید و نیازی به حساب من نیست ، چنان‌که ممکن است سروکار داشتن با آن‌ها به شهادت آنان بر اعمال برگردد و بدین‌معنا باشد که شما نمی‌توانید از ایشان فرار کنید زیرا هر چه فرار کنید  در دادگاه الهی با آنان که شاهدان آن دادگاه اند ،  سروکار خواهید داشت )  و چاره‌ای جز این ندارد ،  بهتر است  الان به سوی شما بیاید و افکار و عقاید اخلاق و اعمال مورد پسندتان را از شما بپرسد تا به سراغ آن‌ها برود و نقص‌هایش را کامل کند

 

سولات روز چهارم

سوال 10: اهمیت این جمله  که برگشت مردم به ایمه وحساب مردم  به عهده انان است در چیست ؟

 الف _  با برگشت  به سوی انان  ، الان اعمال وعقاید واعمال خود را اصلاح کنند 

ب_در اینده دور یا نزدیک برگشت به سمت خدا از مسیر انان می گذرد

ج _انان مهر  قبولی اعمال را به اذن الهی دارند

د_ همه موارد

سوال 11:  قبولی اعمال در حدیث امام سجاد علیه السلام   چه شرایطی دارد ؟

الف_ حسن فعلی ( انجام کار نیک )

ب_ حسن فاعلی ( ایمان به خدا )

ج _ حسن فعلی و حسن فاعلی ( ایمان به خدا و پذیرش ولایت ائمه )

د_ ایمان به خدا

سوال 12 : در بیان امام رضا علیه السلام ، چه کسی قسمت کننده بهشت وجهنم است وچرا ؟

الف _ پیامبر اکرم  صلی الله علیه وآله  _ حب علی  علیه السلام ایمان وبغض او کفر است

ب_  پیامبر اکرم ( صلی الله علیه وآله   ) _ ایمان به خدا

ج _ امیر المومنین ( علیه السلام)  _  جهاد در راه خدا

د_ امیرالمومنین ( علیه السلام) _ بنا به فرمایش پیامبر اکرم ( ص) ،  حب او ایمان وبغض  او کفر است

 

 

 

 

روز پنچم وششم

 

بنام خدا

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آیا واقعه غدیر تنها یک واقعه دینى است  یا حقیقتى فراتر دارد؟

 

غدیر حقیقى است که در تاریخ سریان دارد

براى شناخت حقیقت غدیر باید به حرکت انبیاءعلیهم السلام نگریست. حرکت انبیاء علیهم السلام در تاریخ جریان هدایت انسان است.

 

خداوند که هادى مطلق است، انسان را بى حجّت نمى گذارد «و رسلًا قدْ قصصْناهمْ علیْک منْ قبْل ورسلًا لمْ نقْصصْهمْ علیْک ۚ وکلّم اللّه موسىٰ تکْلیمًا. ررسلًا مبشّرین ومنْذرین لئلّا یکون للنّاس على اللّه حجّةٌ بعْد الرّسل ۚ وکان اللّه عزیزًا حکیمًا» و پیامبرانى که سرگذشت آنها را پیش از این براى تو باز گفته ‏ایم.پیامبرانى که بشارت دهنده بودند تا بعد از این پیامبران حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند (و بر همه اتمام حجت شود) و خداوند توانا و حکیم است( سوره نسا ایه ۱۶۴ _ ۱۶۵ ) و تا حجت را تمام نفرماید از او سؤال نخواهد کرد.

 

با این مقدمه مى‏ گوییم:

 

غدیر جریانى نیست که در یک مقطع زمانى اتفاق افتاده و در آنجا مدفون شده باشد. غدیر حقیقتى است که تاریخ سریان دارد. جریان غدیر، جریان ولایت اللّه، است

 

خداوند از همان ابتدا براى هدایت امور انسان‏ها میان خودشان کسى را برگزیده است، تا انسان‏ ها را با حقیقت آشنا سازد و ولایت عالم را معنى کند.

 

«لقدْ جاءکمْ رسولٌ منْ أنْفسکمْ عزیزٌ علیْه ما عنتّمْ حریصٌ علیْکمْ بالْمؤْمنین رءوفٌ رحیمٌ»: به یقین رسولى از خود شما به سویتان آمد که رنج ‏هاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است.[توبه _ ۱۲۸ ]

در حقیقت ولىّ خدا، یعنى پیامبران و اوصیاء ایشان هستند که ولایت پروردگار را در عالم معنى می کنند.

 

اگر انسانى با اسم ولىّ پروردگار آشنا نباشد، چگونه مى‏ تواند تربیت کننده انسان‏ هاى دیگر باشد؟! چگونه مى‏ تواند هادى باشد؟! هادى امت باید با اسم «ولى» آشنا باشد.

 

خداوند که «هو الولىّ» است، در هیچ لحظه‏ اى آفریدگانش را بدون سرپرست نگذارده، و بنا بر حکمت و تدبیرش از نوع انسان، بهترین و کامل‏ترین آنان را برگزیده «ولقدْ بعثْنا فی کلّ أمّةٍ رسولًا أن اعْبدوا اللّه واجْتنبوا الطّاغوت»: ما در هر امتى رسولى برانگیختیم که خداى یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید.[نحل_ آیه ۳۶ ]، تا امر هدایت عالمیان را بر عهده گیرد.

 

این مسئله عین ولایت  پرورگار است، زیرا کسى را که برگزیده است، مخلوق او است، و مخلوق هر آنچه دارد از خالقش است. پس اگر این انسان برتر و کامل عهده ‏دار مقام ولایت در عالم است، از آن رو است که پروردگارش چنین است، و براى او نیز چنین خواسته است.

«الْیوْم یئس الّذین کفرواْ من دینکمْ فلا تخْشوْهمْ واخْشوْن الْیوْم أکْملْت لکمْ دینکمْ و أتْممْت علیْکمْ نعْمتی و رضیت لکم الإسْلام دینا»:

 

امروز کافران از دین شما مأیوس شدند،ار آنان نترسید  و  از من بترسید، امروز دین تان را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین(واقعى و راستین) براى شما پسندیدم.[مائده _ آیه ۳]

 

به بیان علامه امینى متجاوز از۱۶ نفر از دانشمندان و مفسّران اهل‏ سنت نزول این آیه را در غدیر ذکر کرده، و روایتى را نقل نموده ‏اند که بر اساس آن پیامبر گرامى اسلام‏ صلى الله علیه و آله پس از نزول این آیه فرمودند:

اللّه اکبر از کامل کردن دین و تمام نمودن نعمت و خشنودى خدا به رسالت من و امامت على ‏علیه السلام پس از من. همچنین این روایت را از اهل‏ سنت نقل مى‏ کند که این آیه پس از تعیین و نصب على ‏علیه السلام به امامت و تمام شدن خطبه غدیر نازل گردید، و پیامبر خدا صلى الله علیه و آله عرض کرد:

بار الها ! تو این آیه را زمانى نازل فرمودى که مقام على‏ علیه السلام را به امامت و خلافت آشکار ساخته و دین را به امامت او کامل نمودى. هر کس به امامت او و فرزندان من از صلب او ایمان نیاورد، کردارش تباه و همواره در آتش جهنم خواهد ماند. (الغدیر ج یکم ص ۲۳۰  )

 

شوراى سقیفه انکار ولایت پروردگار است.

 چگونه ممکن است خداوندى که انسان را براى هدایت آفریده است «الّذی جعل لکم الْأرْض مهْدًا وجعل لکمْ فیها سبلًا لعلّکمْ تهْتدون»:

(خداوند) همان کسى که زمین را محل آرامش شما قرار داد و براى شما در آن راه ‏هایى آفرید باشد که هدایت شوید.[زخرف _ آیه ۱۰ ]

پیام هدایت را تمام نکند و ریسمان هدایت را به دست هادى و ولى زمان نسپارد، این بر خلاف سنت الهى است.

چگونه ممکن است رسول مکرم اسلام‏ صلى الله علیه و آله که رسالت ختمى دارد و دینش عهده ‏دار هدایت تا قیام قیامت است، بدون اندیشیدن براى امر هدایت امت خود ایشان را ترک کند؟

اینها همه بر خلاف آن چیزى است که انبیاء پیشین‏ علیهم السلام عمل کردند.

خداوند  به نبى خود پیامبر ختمى مرتبت حضرت محمد مصطفى ‏صلى الله علیه وآله سفارش کرد که پس از خود سر دیگر ریسمان هدایت مردم  را به دست على‏ علیه السلام بسپارد.

آیه تبلیغ  ولایت :

«یا أیّها الرّسول بلّغْ ما أنْزل إلیْک منْ ربّک ۖ وإنْ لمْ تفْعلْ فما بلّغْت رسالته...». سوره مایده ایه ۶۷

 ای پیامبر ابلاغ کن انچه را که خداوند به تو فرستاد واگر چنین کاری را انجام ندهی ،رسالت خود را انجام نداده ای

 چرا که این ریسمان نباید قطع شود، زیرا بر خلاف سنت هدایت است.

 

پیامبر صلى الله علیه و آله هم همه را فراخواند و در مکانى به نام «غدیر خم»گرد هم آمدند. از حج برگشته بودند که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله پیام هدایت را رساند و وظیفه خود را انجام داد.

 

پیامبر صلى الله علیه و آله در غدیر اعلام فرمودند: انّ علىّ بْن أبی‏ طالب ‏علیه السلام أخی و وصیّی و خلیفتی و الْإمام بعْدی: على بن ابى‏ طالب‏ علیه السلام برادر و وصى و خلیفه من و امام بعد از من است.

  حضرتش نگذاشت تا امتش پس از او بى ولىّ و سرپرست بماند.

اما عده ‏اى از این حقیقت ناب غافل اند، و تنها عرصه ولایت را در ماجراى غدیر خم مى ‏بینند و جریان و سریان آن را در عالم ندیدند

محمد خزاعى از امام صادق‏ علیه السلام روایت کرده است که آیه فوق درباره غدیر خم آمده است. چون پیامبر صلى الله علیه و آله درباره حضرت امیر ‏علیه السلام آنچه را که باید بگوید گفت و او را براى مردم (به عنوان امام و جانشین) نصب فرمود.

 

ابلیس فریادى کشید تا یاران و شیاطین را به دور خود جمع کند. وقتى آنها جمع شدند، گفتند: اى بزرگ ما ! این فریاد چه بود؟!

 

گفت: واى بر شما ! امروز (روز غدیر) همانند روز عیسى است (که مردم را نسبت به آن حضرت به گمراهى افکندم). به خدا قسم که درباره واقعه امروز نیز مردمان را به گمراهى خواهم انداخت.

 

اینجا بود که این آیه از سوره سبأ نازل شد: «و لقدْ صدّق علیْهمْ إبْلیس...».

 

دوباره ابلیس فریاد کشید. شیاطین مجدداً به سوى او بازگشتند و گفتند: اى سید ما ! این فریاد دوم براى چه بود؟

 

ابلیس گفت: واى بر شما ! خداوند کلام مرا شنید و آن را در قرآن حکایت کرد: «و لقدْ صدّق علیْهمْ...».

 

در اینجا ابلیس سر خود را به سوى آسمان بلند کرد و گفت: به عزت و جلالت سوگند که این گروه مؤمنان را نیز به دیگران ملحق خواهم کرد.

 

امام صادق‏ علیه السلام فرمود: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: بسم اللّه الرحمن الرحیم (و این آیه را تلاوت فرمود) : «إنّ عبادی لیْس لک علیْهمْ سلْطانٌ»[سوره حجر ۴۲ ]:

 

همانا تو را بر بندگان راستین من سلطه و نفوذى نخواهد بود.

 

ابلیس براى بار سوم فریاد کشید. شیاطین به سوى او بازگشتند و گفتند:

 

اى بزرگ ما ! این فریاد سوم از چیست؟ گفت: به خدا قسم از دوستداران و پیروان على است. اما پروردگارا ! به عزت و جلالت سوگند، معاصى و گناهان را چنان مزیّن سازم که مورد خشم و غضب تو قرار گیرند.

 

امام صادق‏ علیه السلام فرمود: قسم به خدایى که محمد صلى الله علیه و آله را به حق برانگیخت، همانا شیاطین بر سر مؤمنان هجوم آورند، بیشتر و فراوان ‏تر از زنبورهایى که بر (یک قطعه) گوشت باشند (تا او را به معصیت افکنند و از ولایت دور سازند). اما مؤمن هرگز از دین و اعتقادش کاسته نشود.( بحار الانوار ج ۳۷ ص۱۶۵ )

حتى این مسئله تنها در غدیر خم اتفاق نیفتاد. تا پیش از واقعه غدیر خم نیز خداوند متعال از میان انسان ها انبیاء عظام‏ علیهم السلام را برانگیخت، و ایشان ریسمان نبوت خود را در زمان حیات خود به وصى پس از خود سپردند تا عهده ‏دار هدایت آدمیان باشند.

 

این سنت پروردگار بوده است که همیشه براى هدایت آدمیان، انبیاعلیهم السلام را فرستاده و ایشان همیشه هادى امت و در اوج قرب و ولایت به پروردگار بوده‏ اند

 

امیرالمؤمنین‏ علیه السلام در یکى از مناظرات و احتجاجات خود فرمودند:

 

من از همه مناقب و فضائلى که خداوند در قرآن و رسول‏ خدا صلى الله علیه و آله در قرآن بیان فرموده ‏اند تنها به یکى اکتفا مى‏ کنم. آیا مى ‏دانید که خداوند در کتاب خود سابقون(پیشگامان) را بر دیگران برترى داد و فرمود: «والسّابقون السّابقون أولٰئک الْمقرّبون»؟ و آیا مى ‏دانید در میان امت هیچ کس به سوى خدا و رسول‏ صلى الله علیه وآله بر من سبقت نگرفته است؟

 

مردم گفتند: آرى مى‏ دانیم.

 

فرمود: شما را به خدا سوگند آیا نه این است که مردم از رسول‏ خدا صلى الله علیه و آله درباره این آیه پرسیدند و آن حضرت فرمود: خداوند مرا در شأن پیامبران و جانشینان آنان ‏علیهم السلام نازل کرده، و افضل پیامبران و رسولان خدا علیهم السلام منم، و جانشین من على بن ابى‏ طالب افضل اوصیاء و جانشیان ‏علیهم السلام است (آیا چنین نیست)؟

 

حدود هفتاد نفر از اهل بدر برخاسته و گفتند: ما شهادت مى‏ دهیم که رسول ‏خدا صلى الله علیه و آله چنین فرمود.  و انبیاء علیهم السلام هم پس از خود مردم را به اوصیایشان خوانده ‏اند.

 

این سنت پروردگار است که هیچ گاه ریسمان هدایت گسسته نشود. یک سر این ریسمان همیشه به دست هادى و ولىّ مطلق آن زمان است، و سر دیگرش به دست پروردگار.

 

این خداوند است که هدایت مى ‏کند، و این ولىّ مطلق در هر زمان است که هدایت پروردگار را در عالم نقش مى ‏زند.

 

حال چگونه است که این سنت مسلّم و قطعى الهى از نظر برخى نادیده انگاشته مى‏ شود؟!

 

آنچه در غدیر خم اتفاق افتاد تنها بروز و ظهور و نمایش این حقیقت است. همچنان که در برهه ‏اى از تاریخ این حقیقت به صورت دیگر جلوه‏گر شد؛ آن هنگام که آدم‏ علیه السلام به نبوت برگزیده شد، او نیز ولایت پروردگار را نشان داد.

 

البته به این نکته نیز باید توجه کرد که انبیاء علیهم السلام در نمایش ولایت پروردگار گوى سبقت را از دیگران ربوده‏ اند، و در میان انبیاءعلیهم السلام هم، انبیاء اولوالعزم به رتبه بالاترى در بروز و ظهور این حقیقت دست یافته ‏اند.

 

پس تا زمین بوده و زمینیان بوده‏ اند و تا تکلیف بوده و انسان مخاطب تکلیف الهى قرار گرفته است، ولایت پروردگار هدایت گر انسان‏ها بوده، و انبیاء علیهم السلام به واسطه این ولایت والایى که داشتند انسان‏ها را در مسیر هدایت رهنمون شدند.

گروهى از مفسران بزرگ عامه به نزول این در روز ۱۸ ذیحجه سال ۱۰ هجرى اذعان داشته، و یا حداقل به عنوان یکى از نظریه‏ هاى معتبر آن را مطرح نمودند.

 

نکاتى در این آیه کریمه حایز اهمیت است. از جمله کلمه «الرسول» که فقط در دو جاى قرآن آمده است: همین آیه تبلیغ، و آیه ۴۱ سوره مائده به گونه خطابى. وجه اشتراک هر دو آیه بیان وظیفه اصلى پیامبر اسلام‏ صلى الله علیه و آله یعنى تبلیغ و تحمّل تبعات ناشى از آن مى‏ باشد.

 

تأمل در موضوع آیه ۴۱ سوره مائده که دلدارى و بلکه دستور استقامت به رسول‏ خدا صلى الله علیه و آله در امر تبلیغ و محزون نشدن از کارشکنى‏ هاى منافقان از اصحاب، و ذیل این آیه تبیلغ که عدم هدایت کفار است، نکات ارزنده‏اى را براى انسان هویدا مى ‏سازد.

 

از جمله کلمه «بلّغ» است، که تنها یکبار با این لحن به آن حضرت امر شد، با توجه به اینکه تبلیغ وظیفه اصلى پیامبر صلى الله علیه و آله در مدت رسالت بوده ، اما انحصار در خطاب با این کیفیت، اهمیت «مأمورٌ به» یعنی انچه برای آن  مامور شده   را مى‏ رساند. آن چیزى که باید تبلیغ شود امر مهم و حساسى است.

 

نکته اساسى در این بحث، تعیین «مأمورٌ به» و به بیان دیگر تعیین مصداق براى کلمه «ما» در «ما أنْزل إلیْک منْ ربّک» است.

 

آن حضرت به چه امر مهمى مأمور شد که انجام ندادنش برابر با ترک همه وظایف رسالتش است. در این زمینه علماى امامیه بحث‏ هاى فراوانى کرده ‏اند.

آن امر مهم جانشینى و ولایت پس از رسول اکرم ‏صلى الله علیه و آله است، و نظریه ‏هاى دیگر مطابق با تحقیق نیست. پرواضح است که به کار بردن کلمه «کفار» در انتهاى آیه در مورد مخالفان با این امر مهم و امنیت از سوى خداى تعالى براى ناکامى کفار در کارشکنى بر ابلاغ این امر، حسّاس و دقیق و قابل تأمل است. آیا در آخرین سفر در غدیر کفار ظاهرى همراه آن حضرت بودند؟!

 

به هر صورت، پیامبر اسلام ‏صلى الله علیه و آله این مسئله مهم را تبلیغ نمود، اما این سؤال از دیر زمان جلوه مى‏ کند. آیا تا چه حد مسلمانان به وظیفه خود در قبال آن عمل کردند؟!

 

شایان ذکر است که ترس آن حضرت در ابلاغ این امر مهم، از نافهمى مردمان حاضر بوده است که مبادا فکر کنند این کار با در نظر گرفتن منافع شخصى انجام پذیرفته است. چون پسرعمو و دامادش را به جانشینى انتخاب نموده است.

 

در تمامى آیاتى که ترس از انبیاى الهى را مطرح نموده از این قبیل است. مثل خطاب «قلْنا لا تخفْ إنّک أنْت الْأعْلىٰ»[سوره طه ایه ۶۸ ]: گفتیم نترس تو مسلّماً (پیروز) و برترى.

 

ترس حضرت موسى‏ علیه السلام از ابزار و آلات ساحران نبوده، بلکه از نافهمى مردمان در هراس بوده که با ارائه معجزه توسط آن حضرت، مردم فرق بین سحر و معجزه را تشخیص نداده و هر دو را مثل هم بدانند و اسباب هدایت آنان معکوس جواب دهد

 

 

سوالات روز پنجم و ششم

13 _ خداوند در چه زمانی کافران را مایوس اعلام می کند ودین را کامل شده می پسندد ؟

الف_ بعثت انبیا

ب_ بعثت نبی اکرم ( ص )

ج _ پس از جنگ بدر

د_ غدیر خم واعلام ولایت پس از رسالت

14 _ کلمه"  بلغ "  چند بار در قرآن کریم  تکرار شده است واهمیت آن چیست ؟

الف _ دو بار  _ رساندن پیام الهی

ب_ یک بار _  اهمیت  مامور شدن به آن را می رساند

ج_ چند بار _ وظیفه پیامبری  وبیان احکام

د_ یک بار _ اهمیت  موضوع  "مامور به "  در ابلاغ، ودر صورت عدم ابلاغ برابر ترک همه وظیفه پیامبری

15 _در حدیث امام صادق در پی چه واقعه مهمی سه بار شیطان فریاد کشیده   است ؟ و چه کسانی از دین واعتقادشان کاسته نمی شود ؟

الف  _ واقعه غدیر _ مومنین ( به ولایت امیر المومنین )

ب_ بعثت _ مسلمانان

ج _ نزول کتاب اسمانی _ مومنین

د_ ارسال انبیا _ پیروان راستین

 

 

مطالب روز هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم

اولی الامر به معنای صاحبان امر

در  زیارات جامعه کبیره آیمه اطهار را اولی الامر می خوانیم

در آیه‌ی شریفه‌ی " اطیعوا الله و أطیعوا الرسول و اولی‌الامر منکم"  خطوط کلی اطاعت انسان ها در قرآن کریم تبیین شده است .

همانا اطاعت مطلق از آن خدا و رسول او و والیان امر است.  از آن جهت خداوند به اطاعت رسول خود فرمان داد که آن حضرت معصوم و مطهر است و هرگز به معصیت امر نمی‌کند. لزوم اطاعت از اولی‌الامر نیز از همین جهت است.

معنی اولی الامر ( صاحبان امر ) چیست ؟

"اولوا " به معنی صاحبان است و در تکریم ومدح به کار می رود

عنوان "امر" به‌معنای فرمان یا شآن وگاهی به معنی تدبیر ، اداره و پرورش صحیح مخلوقات است و استعمال وازه "اولی الامر" یعنی صاحبان امر، انتساب به اهل‌بیت عصمت وطهارت دارد .

مصداق اولی الامر در این آبه چه کسانی هستند ؟

مرجع تعیین مصداق اولی الامر ولزوم اطاعت آنان را خدا و رسول معرفی کرده‌است . زیرا خداوند در قرآن فرموده است ، اگر در چیزی اختلاف و نزاع کردید، به خدا و رسول مراجعه کنید تعیین مصادیق اولی‌الامر مطرح‌شده در این آیه، یکی از بحث‌های جدی و دامنه‌داری است که نحله‌های تفسیری کلامی و سیاسی به دنبال داشته است ، شناخت معصوم جز با معرفی و اعلام خدا و رسول او امکان ندارد و چاره‌ای جز مراجعه به کتاب و سنت پیامبر نیست :

_ ایه تطهیر : در قران کریم به عصمت اهل بیت پیامبر صلی الله وآله اشاره شده است :

انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا ،( سوره احزاب آیه ۳۳)

خداوند اراده کرده است که پلیدی را از خاندان اهل بیت دور سازد و آنها را پاک و مطهر گرداند .

این آیه شریفه بیان میکند که اراده خداوند بر این امر تعلق گرفته است که اهل بیت علیه السلام از هر پلیدی فکری وعملی اعم از شرک وکفر ونفاق وجهل وگناه  .. پاک باشند .  این ایه  عقیده امامت و عصمت اهل بیت را استوار میسازد

در این آیه پاکی خاندان اهلبیت از هرگونه پلیدی را مطرح می کند ، زیرا اطاعت از کسی که معصیت خدا می‌کنند جایز نیست، ازاین‌جهت خداوند به اطاعت از رسول خود فرمان داد که آن حضرت معصوم و مطهر است و هرگز به معصیت فکر هم نمی‌کند . لزوم اطاعت از اولی‌الامر نیز از همین جهت است

_ایه ولیکم الله : "انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا یقیمون الصلوه و یوتون الزکوة و هم راکعون "(سوره مائده آیه ۵۵)

در این آیه ولایت به‌معنای سرپرستی، صاحب اختیاری و" اولی به تصرف بودن " را برای ذات اقدس الهی و رسول اکرم اثبات می‌کند زیرا ولی در این آیه به‌صورت مطلق آمده است وهیچ قیدی ندارد تا آن را بر معنایی حمل کنیم، از سوی دیگر "الذین آمنوا" به آن عطف شده‌است بنابراین ولایتی که این آیه اثبات می‌کند از سنخ ولایتی است که برای خدا و رسول بیان‌شده است ،یعنی سرپرستی ،صاحب‌اختیار و اولی به تصرف بودن . اگرچه" الذین آمنوا" مطلق است و همه مؤمنان را شامل می‌شود، لیکن قیود بعدی محدوده آن را به‌گونه‌ای تنگ می‌کند که به یک نفر منتهی می‌شود و آن علی‌بن‌ابیطالب علیه السلام است زیرا او نماز خود به فقیر کمک کرد این آیه نازل شد . بنابراین اولی‌الامر به معنی ، صاحب اختیار و اولی به تصرفی که اطاعت او در آیه " أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و اولی‌الامر منکم" واجب شده در درجه اول امیرمؤمنان است وشامل معصومان علیهم السلام ، نیز می‌شود.

مصداق اولی الامر در روایات

جابربن‌عبدالله انصاری صحابی جلیل‌القدر رسول خدا ص و آله می‌گوید وقتی "آیه أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و اولی‌الامر" نازل شد به رسول خدا عرض کردم: یا رسول‌الله خدا و رسولش را شناختیم، اما اولوالامر که خدا اطاعت آنان را در کنار اطاعت شما قرار داده است ،چه کسانی هستند؟ رسول خدا فرمودند  : "ای جابر آن‌ها جانشینان من هستند که پس‌از من امامت و رهبری مسلمانان با آن‌ها ااست . اول آنان علی بن ابی طالب است و پس‌از او حسن پس‌از او حسین پس‌از او علی بن الحسین پس‌از او محمد بن علی است که در تورات به باقر معروف است و تو ای جابر وی را خواهی دید، وقتی‌که او را ملاقات کردی ،سلام مرا به او برسان. پس‌از او جعفر بن محمد پس‌از او موسی‌بن‌جعفر پس‌از او علی بن موسی ،پس‌از او محمد بن علی، پس‌از او علی بن محمد، پس‌از او حسن‌بن‌علی و پس‌از او هم‌نام و هم‌کنیه من حجت خدا در روی زمین و بقیةالله در میان بندگانش، پسر حسن‌بن‌علی خواهد بود . او همان کسی است که خدای متعال، بدست او شرق و غرب عالم را فتح می‌کند و او همان کسی است که از شیعیان و دوستانش غایب می‌شود. غیبتی که باعث می‌شود تنها کسانی به امام امامتش باقی بمانند که قلبشان به ایمان آزموده شده باشد.

جابر گفت: یا رسول‌الله آیا شیعیان در غیبت از او بهره‌مند می‌گردند؟ حضرت فرمودند : بلی، قسم به کسی که مرا به نبوت برانگیخت از او بهره‌مند می‌شوند و از نور ولایتش نور می‌گیرند، همان‌طوری که مردم از آفتاب پشت ابر بهره‌مند می‌شوند ای جابر این اسرار الهی است و به غیر اهلش نگو"

جابر روایت در دیگری از رسول خدا نقل می کند : ‌ نزد رسول خدا بودیم که علی علیه‌السلام وارد شد پیامبر اکرم فرمود : قسم به آن‌که جانم در دست اوست، به یقین این مرد و شیعه‌ی او در روز قیامت از رستگاران هستند و آیه" ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه " نازل شد ( سوره بینه ، آیه ۷ ) یعنی بدرستی کسانی که ایمان آورده وکارهای شایسته کردند آنان بهترین خلق خدا هستند . پس‌از آن سیره اصحاب پیامبر اکرم این بود که وقتی علی علیه السلام وارد می‌شد، به ایشان می‌گفتند: " خیر البریه" یعنی بهترین انسان

ابن‌عباس نیز نقل می‌کند وقتی این آیه نازل شد پیامبر به علی علیه‌السلام فرمود مراد از خیر البریه  تو و شیعه توست که در روز قیامت از خدا راضی هستید و خدا از شما راضی است

در برخی روایات رسیده از اهل‌بیت عصمت بیان‌شده است که خدای سبحان در این آیه فقط ما را اراده کرده‌است و به همه مؤمنان دستور داد که تا روز قیامت تنها از ما اطاعت کنند .

از جمله این روایت از امام باقر علیهم السلام : " ایانا عنی خاصه امر جمیع المومنین الی یوم القیامه "

خداوند همه مومنین را تا روز قیامت به اطاعت از ما امر فرموده است

 

 

سوالات روز هفتم

16 _ منظور از اولی الامر چیست وآنها  چه کسانی هستند ؟

الف __ صاحب خرد  _ بزرگان دین

ب_ صاحبان امر _ اهل بیت

ج_ صاحبان امر _ رسول اکرم واهل بیت

د_ _ هیچکدام

17 - منظور از خیر البریه چیست ؟ودر مورد چه کسانی پیامبر اکرم فرمودند : خیر البریه

الف _ بهترین انسان _ حضرت علی

ب _ بهترین انسان _ حضرت علی وشیعیان ایشان

ج _ بهترین خلایق _ پیامبران الهی

د_ بهترین نیکی ها _  شیعیان

18 -پیامبر نحوه بهره مند شدن شیعیان از امام غایب را چگونه بیان می فرمایند ، وچه کسانی به امامتش باقی می مانند ؟

الف _ ارتباط قلبی _ دوستداران ایشان

ب_بهره مندی از نور ولایت از پشت پرده غیبت _ منتظران ایشان

ج- ارتباط دیداری او - مومنین و دوستداران

د- مردم از او بهره مند میشوند واز نور ولایتش نور میگیرند مانند  بهره مندی از آفتاب پشت ابر - کسانی که قلبشان به ایمان آزموده شده باشد

 

 

روز هشتم

صراط مستقیم چیست ؟  و جایگاه آن در زندگی ما کجاست ؟ چرا روزانه چندین  بار در  سوره حمد در نماز از خداوند خواستار هدایت به صراط   مستقیم هستیم ؟  مصادیق صراط مستقیم چیست ؟

صراط چیست ؟

صراط به معنای راه وسیع و روشن است که انسان را به بهشت سعادت یا دوزخ شقاوت میرساند. انسان،موجودی پویا و پایاست که به سوی پروردگار خویش در تلاش است و به لقای او بار خواهد یافت. یعنی از  خدا خلقت یافته است وبه سوی او بر می گردد،  لیکن برخی از افراد به لقای مهر خداوند می‌رسند،و برخی به لقای قهر او. هر یک از این دو مقصد،راه ویژه‌ای دارد که قرآن کریم یکی را صراط مستقیم است که در سوره حمد در آیه اهدنا الصراط مستقیم در نماز خود از خداوند خواستاریم.

 و دیگری را در قرآن « صراط جحیم» نامیده است.

 

بنابراین،صراط مستقیم بزرگراهی است که ورود به آن،ورود به حوزه امنیت،سلامت و هدایت است و سالک آن است آسیب اعوجاج مصون و از دستبرد اهریمن ایمن می‌گردد. نور هدایتی در فراروی او روشن می‌شود که مقصد را برایش روشن و تا رسیدن به مقصود،گام به گام وی را راهنمایی می‌کند. این بزرگراه از یک سو به خدا استناد دارد و لذا بیش از یکی نیست و از سوی دیگر چون در فطرت انسان‌ها ریشه دارد. ( فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله:

پس روى خود را با گرایش تمام به حق به سوى این دین کن با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است آفرینش خداى تغییرپذیر نیست این همان دین پایدار  است

پس  پیمودن آن بدلیل اینکه فطری است  آسان و برای همگان قابل دستیابی است.

ممکن است شیطان، سالکان صراط مستقیم را مجذوب کرده،از راه رفتن باز دارد یا خللی در آن ایجاد کند،لیکن هرگز به اصل راه دسترسی ندارد؛چنانکه به مصداق دیگر آن،یعنی امام معصوم علیه السلام نیز دسترسی ندارد.

 بر این  اساس، خداوند سبحان حفظ استقامت صراط مستقیم و نگهداری آن از دستبرد تحریف و اعوجاج را به خودش نسبت داد، : قال هذا صراط علی مستقیم,( سوره حجر آیه ۴ و ۵)؛ یعنی این راهی مستقیم است که حفظ آن بر من است و من عهده‌دار صیانت آن هستم.

ارتباط صراط مستقیم باسبل الهی ( راه های رسیدن به خدا )

 

 

 

صراط مستقیم، بیش از یکی نیست،اما سبل ( راه‌های فرعی)  هدایت که با این صراط مستقیم ارتباط دارد،فراوان است: ( و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا،سوره عنکبوت آیه ۶۹)

« سبل الله» که بسیار است، با صراط مستقیم ارتباط دارد. این رابطه به دو گونه تصویر می شود:

الف. این راه‌های فرعی به صراط مستقیم می‌پیوندد؛همان گونه که یک بزرگراه،جاده‌های فرعی فراوانی را در بر دارد که هر یک از آنها سالکان خود را به آن بزرگراه می‌رساند.

ب. صراط مستقیم،با گستردگی خود،راه‌های فرعی ( سبل) را زیر پوشش خود دارد؛همانند بزرگراهی که دارای باندهای متعدد سبک رو و سنگین رو است. بر اساس این تصویر،راه‌های فرعی نیز در حقیقت،متن صراط مستقیم است و از مراحل اصلی آن محسوب می‌شود. ( یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام، سوره مائده آیه ۱۶).این راه های فرعی، همان دستورهای صحیح اعتقادی، اخلاقی،فقهی و حقوقی است که التزام به آن در مقام اعتقاد و عمل، انسان را در مسیر صراط مستقیم الهی قرار می دهد؛  در مقابل آن ، راه های فرعی انحرافی نیز فراوان است  که  انسان را به شرک، کفر و صراط جحیم ( راه جهنم )  می رساند:

وأنّ هٰذا صراطی مسْتقیمًا فاتّبعوه ۖ ولا تتّبعوا السّبل فتفرّق بکمْ عنْ سبیله ۚ ذٰلکمْ وصّاکمْ به لعلّکمْ تتّقون ( سوره انعام آیه ۱۵۳)

و این است راه راست من، از آن پیروی کنید و از راههای دیگر که موجب تفرقه شما از راه اوست متابعت نکنید. این است سفارش خدا به شما، شاید پرهیزکار شوید

صراط مستقیم، متعدد نیست.راه خدا، یکی است و رسول خدا جز صراط الهی، راه دیگری ندارد .

فرمود: «فاتبعوه و لا تتبعوا السبل» یعنی این راه را پیروی کنید، غیر از این، هر راهی که باشد، رها کنید زیرا آنها مزاحم این راه مستقیم هستند و به این راه ختم نمی شوند .

تعبیر قرآن کریم این است که غیر از این صراط مستقیم، هیچ راهی را نروید.زیرا شما را از این راه جدا می کند.

«فماذا بعد الحق الا الضلال» ، غیر از راه حق، هر چه هست، گمراهی است و شما را از راه درست، دور می کند.

«فتفرق بکم عن سبیله» .

پیغمبر می فرماید: راه مرا که از طرف خدا آورده ام، طی کنید و راههای دیگر را رها کنید زیرا شما را از سبیل الله جدا می کند.

ممکن است که گفته شود: در قرآن، کلمه «صراط مستقیم» نکرده ذکر شده است و نشانه تعدد است.چنین استدلالی درست نیست.در سوره فاتحة الکتاب، خدا به ما آموخت که عرض کنیم: «اهدنا الصراط المستقیم» و وصف ممتازی برای این صراط ذکر کرده است

  «صراط الذین انعمت علیهم» کسانیکه مغضوب ( مورد غضب الهی )  و ضال ( گمراه )  نیستند

سپس در سوره نساء در توضیح این که نعمت داده شدگان چه کسانی اند، آمده است: «و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین أنعم الله علیهم» اینها چه کسانی هستند؟

 «من النبیین و الصدیقین والشهداء و الصالحین» یعنی راه انبیاء و صدیقین وشهداء و صالحین

 که راه همه این ها یکی است ،اگر اختلافی در شریعت و منهاج است همه، قطعات یک اتوبان و بزرگراه است، نه راه های دیگر.

انبیاء، صراطهای جداگانه ندارند.بیش از یک راه نیست.لذا در سوره انعام فرمود:

«اولئک الذین هدی الله فبهدیهم اقتده»

نام بعضی از انبیاء را می برد و سپس می فرماید: اینها هستند که هدایت کردیم، تو ( ای پیامبر مکرم )  نیز همین راه را ادامه بده." فبهدیهم اقتده» یعنی این دینی که به آنها دادیم، همان را به تو دادیم، تنها یک راه درست است و انبیاء در آن راه هستند، شرایع هم در همین راه است.

امام صادق علیه‌السلام فرمودند

والله نحن صراط المستقیم

یعنی به خدا ما صراط مستقیم الهی هستیم

 در پاسخ مفضل بن عمر که از معنای صراط پرسیده ، فرمود: صراط (مستقیم) همان راه معرفت به سوی خداست که به صراط در دنیا و صراط در آخرت تقسیم میشود. صراط در دنیا همان امام واجب الاطاعه و صراط آخرت، پلی است که از دوزخ عبور می‌کند. این دو صراط در طول یکدیگر است.

به بیان دیگر، صراط آخرت،باطن صراط دنیاست. هر کس صراط دنیا ( امام واجب الاطاعه) را بشناسد و از او پیروی کند،از صراط آخرت به آسانی عبور خواهد کرد،اما کسی که در شناخت امام معصوم یا پیروی از او کوتاهی کند، پایش بر صراط قیامت خواهد لغزید و در دوزخ واژگون خواهد شد.

روشن است که صراط مستقیم پلی نیست که  از فلز و سیمان بر روی دوزخ نکشیده‌اند تا مطیع امام واجب الاطاعه (فرد  پیرو ولایت امام معصوم که اطاعت آن واجب است)   به راحتی از آن بگذرد و گناهکار از آن فرو افتد،

بلکه همان اعمال  حاکی از  اطاعت امام  معصوم علیه السلام به صورت مصالح ساختمانی متناسب با معاد در می‌آید و شکل پل به خود می‌گیرد و سالک  را از پل صراط  عبور می‌دهد. اما گناهکار چون چنین مصالحی را فراهم نکرد،پلی برای عبور او ساخته نمی‌شود. از این رو گفته می‌شود: صراط آخرت در طول صراط دنیا و باطن آن است.

 

مصداق های صراط مستقیم که در قرآن کریم معرفی شده است :

 الف- صراط مستقیم به خدای سبحان اسناد داده میشود، (هذا صراطی مستقیما، سوره انعام آیه ۱۲۶)

اسناد صراط مستقیم به خداوند از آن جهت است که مصداق صراط  ، یعنی دین حق ،  که مجموعه ای از عقاید، اخلاق و احکام است

. حرکت در این مسیر که صراط مستقیم تشریعی ( حاکی از شرع )  است،زیرا دین از خدا نشات گرفته و  از سوی دیگر پایان اعتقاد و عمل به این  دین ، به لقای مهر خداوند  می رسد ..

ب) وجود شخصی پیامبران و امامان معصوم علیه السلام که صراط مستقیم تکوینی هستند

امام صادق علیه السلام فرمودند :

والله نحن صراط المستقیم .

به خدا قسم، ما صراط مستقیم الهی هستیم

 از این رو قرآن و عترت دو مصداق صراط مستقیم خواهند بود؛یکی تشریعی  و دیگری تکوینی است

در نظام تکوین، .هیچ موجودی نیست مگر اینکه زمامش به دست خداست، و خدا هم «علی صراط مستقیم» زمامداری می کند.همه راهها در نظام تکوین صراط مستقیم است.این صراط مستقیم در نظام تکوین است.

در نظام تکوین همه به لقاء الله منتهی می شوند، منتها بعضی خدا را به عنوان رحمان، رحیم، ستار، غفار، حنان، منان ملاقات می کنند و بعضی خدا را به عنوان منتقم، قهار، شدید البطش ملاقات می کنند.

این صراط مستقیم تکوینی است، آنها هم که به جهنم می روند، در صراط مستقیم تکوینی هستند، آنهایی که به بهشت می روند، در صراط مستقیم الهی هستند.

 

اقسام سلوک در صراط مستقیم:

پیمودن صراط مستقیم،گاهی به صورت طی گردنه صعب العبور است: مانند مواردی که در سوره بلد، از آن یاد می کند

فلا اقتحم العقبه :پس چرا به مجاهدت و کارهای دشوار اقدام نکرد؟ یعنی انجام دادن بعضى از کارهاى نیک، دشوار و بسان افکندن خویش در یک راه کوهستانى و گردنه هاى صعب العبور است.

   و ما ادراک ما العقبه: وتو چه می دانی آن گردنه های سخت چیست 

 فک رقبه: بنده ای را آزاد کردن

 او اطعام فی یوم ذی مسغبه: یا در روز گرسنگی اطعام دادن

 یتیما ذا مقربه: به یتیمی خویشاوند

 او مسکینا ذا متربه: یا بینوایی خاکنشین

 و زمانی به صورت عبور از  صراط در بستر نرم و هموار؛نظیر تلاوت قرآن حکیم است :

لقد یسرنا القران للذکر فهل من مدکر:

و هر آینه بتحقیق، قرآن را براى پند دادن یا حفظ کردن آسان نمودیم ، پس آیا هیچ یاد کننده‌اى هست مر آن را تا از آن عبرت گیرد و به تذکرات آن پند یابد( سوره قمر آیا ۱۷ )

 چنانکه گاهی به صورت فکر،ذکر و شکر جوارحی است و زمانی  طی کردن مسیر صراط الهی به صورت سیر درونی و تحول باطنی و اوج و عروج عقلی و قلبی و سلوک روحی است

. همه این‌ها در صورتی است که با حق،برای حق، ازسوی حق،به سوی حق،در صحابت حق و مانند آن باشد،وگرنه اصلاً سفر محسوب نمی‌شود و طی صراط مستقیم نخواهد بود،بلکه رکود،جمود،سکون و وقوف است

 

 

 

سوالات روز هشتم

سوال 19 : مصادیق صراط مستقیم کدام است ؟

الف _ راه مستقیم الهی

ب _ راه مستقیم الهی ،قرآن و عترت

ج _ راه پیامبر اکرم

د_ راه رسیدن به لقا الهی

سوال 20: کدام جمله صحیح است ؟

الف _ از هر راهی می توان به خدا رسید

ب _  پیمودن راه مستقیم الهی، همیشه آسان است

ج _ صراط مستقیم الهی یکی است ولی راه های فرعی منتهی به آن متعدد است

د _  صراط مستقیم، انبیا الهی متفاوت است

21 _ امام صادق علیه السلام  ،صراط مستقیم را چه کسانی می داند و معنی آن چیست ؟

الف_  راه خدا _ پیمودن راه الهی

ب _ راه درست  _ دین خدا

ج _ راه پیامبر _  کار نیک

د _ ائمه معصومین _ صراط همان راه معرفت به سوی خداست و در دنیا همان  اطاعت از امام  واجب الاطاعه است

 

 

  • لطفا در تنظیمات صفحه گروه های خبری را جهت نمایش انتخاب نمایید.
متن استاتیک شماره 39 موجود نیست
×

اطلاعات "Enter"فشار دادن